یادته یه روزی بهم گفتی
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون
که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ...
گفتم اگه بارون نیومد چی؟؟
گفتی اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ...
گفتم یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ...
گفتی به چَشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره...
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی ..
نظر بده تروخدا
برچسبها: یک روز بهم گفتی, یادته , داستانک, داستان,
امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:…
لطفابه ادامه مطلب مراجعه کنید
برچسبها: شیطان, داستان, انسان,
یکی از دوستام تعریف می کرد : “با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.
یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.
خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.
اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید...
برچسبها: داستان, داستان زیبا, اتوبوس,
هر چند مال من نشدي ولي ازت خيلي چيزا ياد گرفتم.
ياد گرفتم به خاطر کسي که دوسش دارم بايد دروغ بگم.
ياد گرفتم هيچ وقت هيچ ارزش شکستن غرورمو نداره.
ياد گرفتم تو زندگيم به اون که بفهمم چقدر دوسم داره هر روز دلشو به بهونه اي بشکنم.
ياد گرفتم گريه هاي هيچ رو باور نکنم.
ياد گرفتم بهش هيچ وقت فرصت جبران ندم.
ياد گرفتم هر روز دم از عاشقي بزنم ولي خودم عاشق نباشم
لطفا نظر بده
برچسبها: هرچند, دکلمه, داستان, جک, پ ن پ, ,
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت
او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد
دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های
چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید
برچسبها: قیمت دانستن, داستان, اموزنده, داستان اموزنده,
کم مانده بی تو بمیرم فقط همین
از هر چی هست و نیست گذشتم ولی هنوز
در عمق چشم های تو گیرم فقط همین
دلبر کم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست میخورم
دلبر کم چیزی بگو به من که گرم هق هق ام
به من که آخرینه ی آواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی
لطفا نظر بدید ...
برچسبها: چیزیم نیست, عاشقانه, شعر, داستان,